حاشیه معالم ملا صالح مازندرانی (کتاب)
نویسنده | ملا محمدصالح مازندرانی |
موضوع | اصول فقه شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۱ |
|
از مشهورترین تألیفات ملا محمدصالح مازندرانی (م، ۱۰۸۱ قمرى) حاشیه بر کتاب «معالم الدین» اثر حسن بن زینالدین شهید ثانى (م، ۹۶۶ ق) است. این کتاب پس از نگارش مورد توجه و عنایت علماى اصولى قرار گرفته است.
تاریخ تألیف
ملا محمدصالح مازندرانی داراى دو کتاب «حاشیه» بر معالم و «شرح» بر معالم مىباشد. در الذریعة در مورد کتاب شرح معالم او این طور آمده است: «و هو غیر حاشیته التی مرت فی الحواشی کما صرّح به فی فهرس تصانیفه».
تاریخ تألیف حاشیه بر معالم ملا محمدصالح را به نقل از آخر فصل سوم کتاب اجتهاد و تقلید وحید بهبهانى (متوفى ۱۲۰۵ قمرى) این طور بیان مىکند «إنّ تألیف هذه الحاشیة کان فی أوائل سنّه». و در روضات الجنات به نقل از وحید بهبهانى در کتاب اجتهاد و تقلید این طور آمده است «و فی صغر سنه شرح معالم الأصول و من لاحظ شرح معالم الأصول علم مهارته فی قواعد المجتهدین فی ذلک السن».
در فوائد الرضویه صفحه ۵۴۳ نیز تاریخ تألیف شرح معالم الأصول را نوجوانى او دانسته است. بنابراین اگر ملا محمدصالح داراى دو کتاب حاشیه بر معالم و شرح بر معالم باشد شرح بر معالم را باید در نوجوانى نوشته باشد.
از طرفى در حاشیه ملا محمدصالح، از حواشى فرزند صاحب معالم، محمد بن حسن (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) نقل مىکند و از «حاشیه سلطان العلماء» (متوفى ۱۰۶۴ قمرى) با نام سلطان المحققین نقل مىکند و حاشیه سلطان العلماء بین سالهاى ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ نوشته است.
این شواهد نشان مىدهد که حاشیه ملا محمدصالح باید بعد از این تاریخ نوشته شده باشد و با توجه به سال وفات ملا محمدصالح مازندرانى که ۱۰۸۱ ق. مىباشد، بعید است منظور از کتابى که ملا محمدصالح در اوائل سنش نوشته است کتاب حاشیه بر معالم باشد، بلکه همان شرح بر معالم است.
بنابراین تاریخ تألیف حاشیه بر معالم الدین باید همان تاریخ مذکور (۱۰۸۰ قمرى) در نسخه سید محمدعلى بحرالعلوم باشد که به خط ملا محمدصالح در آخر آن نسخه اینگونه نوشته شده است «حررها أقل عبادالله الغنی، محمدصالح المازندرانی ۱۰۸۰»، اگر چه علامه تهرانى در الذریعة این مطلب را نپذیرفته است.
محتوای کتاب
حاشیه ملا محمدصالح از خطبه کتاب معالم تا بحث روایت مرسله کتاب ادامه دارد و شامل تمام کتاب نمىباشد و تقریباً تا انتهاى مطلب ششم که مبحث اخبار است ادامه دارد و مباحث نسخ، قیاس و استصحاب، اجتهاد و تقلید و تعادل و تراجیح را دربر ندارد. علت ناقص گذاشتن حواشى در کتابهاى دیگر مؤلف ذکر نشده و در متن کتاب نیز دلیل آن مشخص نشده است.
از نکات ارزشمند کتاب این است که مؤلف صرفا پیرو نظریات صاحب معالم نیست، بلکه در بسیارى موارد داراى ابتکارات و نظریات جدیدى مىباشد. مثلاً در بحث اجتماع امر و نهى، اگر چه صاحب معالم اجتماع امر و نهى را محال مىداند اما ملا محمدصالح با تبیین تغایر جهت به سبب اعتبار این اجتماع را محال نمىداند. و در نهایت این چنین مىگوید: «لامتناع اجتماع المتنافیین فی موضع واحد أقول قد عرفت أنّ ذلک جایز باعتبار تعدد الجهات».
احاطه مؤلف به حواشى صاحب معالم و فرزندش محمد بن حسن در توضیح و تفسیر معالم به این کتاب اعتبار خاصى داده است. به عنوان مثال: «فتأمّل قال فی الحاشیة...، قال فی الحاشیة التوهم الذى حکیناه سمعنا عن بعض من عاصرناه و من مشایخنا و أما حواشی الشیخ محمدحسن بن زین الدین مثل و أجاب عنه ولده قدسسره» و «کذا نقل عنه ولده قدسسره».
البته گاهى نیز در مقام دفاع از نظر صاحب معالم به حواشى فرزندش جواب مىدهد مثل «ولا یرد علیه ما أورده ولده قدسسره...».
از دیگر نکات مثبت کتاب این که به حکایت و نقل با واسطه از منابع و مآخذ اکتفا نشده بلکه مؤلف به صورت مستقیم از منابع نقل قول مىکند که از عبارت هاى کتاب معلوم است مثل «ابن الحاجب صرّح فی شرح المفصّل...، و قال قطب الدین هذا الدلیل...».
کتاب حاشیه ملا محمدصالح از معدود حواشى معالم است که اکثر منابع و مآخذ مذکور در معالم را مشخص کرده و براى استفاده محققین از منابع اولیه کلمات صاحب معالم بسیار مفید مىباشد. به عنوان مثال «حکى بعض الأصولیین... الحاکی هو صاحب المفتاح» و «قوله منهم المحقق و منهم أیضا مشاهیر المخالفین کالحاجبی والشافعی والفخری و صاحب المنهاج».
گاهى نیز علاوه بر ذکر منبع، مبتکر نظریه را مؤلف بیان مىکند مثل «قوله بعض أهل العصر و هو مولانا میرزا جان ذکر ذلک فی حاشیته على شرح المختصر و هو آخذ ذلک من شرح قطب المحققین على المختصر».
در بعضى مباحث که درک واضح نظریهاى مشکل است مثل بحث مقدمه واجب و تفصیل بین مقدمهاى که سبب باشد و مقدمهاى که سبب نباشد که منسوب به سید مرتضى است، مؤلف خواننده را به تأمّل بیشتر دعوت مىکند و مىگوید: «فلیتأمل فی هذا المقام فإن کلام السید معقد غایة التعقید والرشاد إلى الأمور إلى اللّه الحمید»، اگر چه سلطان العلماء این نسبت را رد مىکند.
اگر چه بناى مؤلف بر اختصار حواشى کتاب است، اما حواشى مفصلى نیز در مباحثى مثل مطلق و مقید، آیا با نسخ مدلول امر دلالت آن بر جواز باقى مىماند یا نه و اجتماع امر و نهى مطرح مىکند که داراى مطالب باارزشى است.
مؤلف نه تنها به شرح مباحث اصلى کتاب توجه دارد بلکه حتى به موارد جزئى مثل بیان معانى لغات نیز عنایت دارد، مثل معنى لفظ اخترم بمعناى مات و یا فرى به معناى قطع کردن و دیگر موارد.
مؤلف، حواشى سلطان العلما را با نام سلطان المحققین در کتاب ذکر مىکند و در موارد نادرى به این حواشى متعرض مىشود، مثل صفحات ۱۸۲ و ۱۸۸ که نظر به صفحات ۳۰۲ و ۳۰۴ و ۳۰۶ حاشیه سلطان العلماء که ضمیمه به حاشیه ملا محمدصالح است، دارد و نظریه مشهور سلطان العلماء راجع به مجاز نبودن استعمال مطلق در مقید را نمىپذیرد.
اگر چه مؤلف بر «زبدة الأصول» شیخ بهائى (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) و شرح مختصر عضدى شرح و حاشیه زده است، اما از این کتابها ذکرى به میان نیاورده و توضیح مطلبى را به آنان ارجاع نمىدهد.
منابع و مصادر کتاب
مؤلف در تألیف حاشیه بر معالم، از منابع و مآخذ زیادى چه از اهل تشیع و چه از اهل تسنن استفاده کرده است که به ذکر نام بعضى از آنان اکتفا مىکنیم:
از علمای شیعه: الذریعة إلى أصول الشریعة از سید مرتضى، السرائر از ابن إدریس حلی؛ عدة الأصول از شیخ طوسى، معارج و معتبر از محقق حلى، و نیز آثار فقهی علامه حلى، فخرالمحققین، شهید اول، محقق کرکى، شهید ثانى، شیخ بهائى، سلطان المحققین؛
و از علماى اهل تسنن: آمدى، فخر رازى، ابن حاجب، غزالى و ... .
منابع
- نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
|